loading...
قطره ای عبرت
امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

یک لحظه غافل از آن شاه نباشی


شاید که نگاهی کند آگاه نباشی


هر کاری خواستی بکنی از خودت بپرس :


آقا راضیه ؟

امیر بازدید : 5 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

یک عمر نگاه به نا محرم نمی کنم که


   آقا اومد چشمهام لیاقت دیدنش رو داشته باشه


آقا از مانتویی بودنم ناراضیه

 

 اگه آقا ناراضیه، چشم قابل آقا رو نداره ...

امیر بازدید : 5 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

جواب کدوم سوال رو می دونیم؟

 

 

1- کدام موسیقی حرامه؟



2- رقص حکمش چیه؟


3- چه نگاهی حرامه؟



4- نماز نخونیم چه اتفاقی می افته؟

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

دانشگاه انتظار بعد از 1300 سال همچنان دانشجو می پذیرد , متاسفانه این دانشگاه هنوز

 

313 فارغ التحصیل هم نداشته این دانشگاه در تمام شبانه روز از شما آزمون به عمل

 

 می آورد
مدارک لازم برای ثبت نام

1. نماز اول وقت

2 . ولایت مداری

3 . دائم الوضو بودن

4 . دلی پر از ثواب و قلبی آکنده ازیاد خدا داشتن
                                                                 به امید قبولی همه ی ما در این دانشگاه 

امیر بازدید : 4 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

بنده خدایی بود خیلی دلش می خواست مولاش امام زمان رو قبل از اینکه از دنیا بره زیارت بکنه .در به در اقا بود مثل بعضی ها بی خیال نبود . با معرفت تر از اینا بود . میگه نیت کردم هر شب یه مشک اب رو دوشم بندازم برم جمکران وعاشقان ومحبان امام زمان (ع) راسیراب بکنم .

همون مسجدی که اگر کسی 2رکعت نماز بخونه مثل اینه که داخل خانه خدا نماز خونده .

  این کار هر شبم بود تا اینکه در یکی از شبهاخسته شده بودم  داشتم بر می گشتم سید بزرگواری رو دیدم که وارد مسجد شد ، می گه رفتم نزدیک  وآب تعارف کردم عرض کردم اقا آب میل دارید

تشکری کردندیه لیوان اب دادم به دست سید بزرگوار یه نگاه به این لیوان کردو فرمود      اگر شیعیان ما به اندازه یک لیوان اب تشنه ما بودند ما ظهور می کردیم

انگار اراده الهی بود که من نفهمم چی می گه این طرفتر که اومدم .  گفتم یعنی چی که تشنه من بودند؟ ایشون کی بودند ؟ زدم توسرم که ای وای اقام امام زمان بود ونفهمیدم . برگشتم دیدم خبری ازش نیست . اینگار می خواست بواسطه من این حرف رو به شیعیان برسونه .

رفقا چند بار خودمونو توبیخ کردیم که چرا اقا امام زمان در غربته !!

اصلا خیلی از ماها ظهور رو انداختیم به گردن خدا ، خدا خودش ظهور اقا رو برسونه به  ما چه .

چرا اینقدر ارومیم  چرا اینقدر بی خیالیم آخه !!! هام؟؟؟!!!

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

 حاج آقا قرائتی تعریف می ‏کرد: در ستاد نماز گفتیم، آقازاده‌ها، دخترخانم‌ها، شیرین‌ترین نمازی که خواندید، برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر یازده ساله، ما ریش‌سفیدها را به تواضع و کرنش واداشت.

نوشت که ستاد اقامه نماز! شیرین‌ترین نمازی که خواندم این است که: در اتوبوس داشتم می‌رفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب می‌کند. یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم: نماز نخواندم، گفت: خوب باید بخوانی، اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت: برویم به راننده بگوییم نگه‌دار. پدر گفت: راننده که بخاطر یک دختر بچه نگه نمی‌دارد، گفتم: التماسش می‌کنیم. گفت: نگه نمی‌دارد. گفتم: تو به او بگو. گفت: گفتم که نگه نمی‌دارد، بنشین. حالا بعداً قضا می‌کنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش می‌کنم، پدر عصبانی شد، اما دختر گفت: پدر، امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم. می‌گفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد. زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون. دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو. شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت.

قرآن یک آیه دارد می‌گوید: کسانی که برای خدا حرکت کنند مهرش را در دلها می‌گذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد، نخواسته باشد خودنمایی کند، شیرین‌کاری کند، واقعا دلش برای نماز بسوزد، پُز نمی‌خواهد بدهد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» مریم/۹۶ یعنی کسی که ایمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کارهایش هم صالح است، کسی که ایمان دارد، کارش هم شایسته است، «سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» یعنی مودت، مودتش را در دلها می‌گذاریم. لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم می‌توانم در فضای خودم امام باشم.

شاگرد شوفر نگاه کرد و دید که دختربچه وسط اتوبوس نشسته و دارد وضو می‌گیرد، پرسید: دختر چه می‌کنی؟ گفت: آقا من وضو می‌گیرم، ولی سعی می‌کنم آب به کف اتوبوس نچکد. بعدش هم می‌خواهم روی صندلی، نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر یک کمی نگاهش کرد و چیزی به او نگفت. به راننده گفت: عباس آقا، ببین این دختر بچه دارد وضو می‌گیرد.

راننده هم همین‌طور که جاده را می‌دید، در آینه هم دختر را می‌دید. مدام جاده را می‌دید، آینه را می‌دید، جاده را می‌دید، آینه را می‌دید. مهر دختر در دل راننده هم نشست. راننده گفت: دختر عزیزم، می‌خواهی نماز بخوانی؟ صبر کن، من می‌ایستم. ماشین را کشید کنار جاده و گفت: نمازت را بخوان دخترم، آفرین.

چه شوفرهای خوبی داریم، البته شوفر بد هم داریم که هرچه می‌گویی: وایسا، گوش نمی‏ دهد. او برای یک سیخ کباب می‌ایستد، اما برای نماز جامعه نمی‌ایستد. در هر قشری همه رقم آدمی هست.

دختر می‌گفت: وقتی اتوبوس ایستاد، من پیاده شدم و شروع کردم به نماز خواندن. یک مرتبه اتوبوسی‌ها نگاهش کردند. یکی گفت: من هم نخواندم، دیگری گفت: من هم نخواندم. شخص دیگری هم گفت: ببینید چه دختر باهمتی است، چه غیرتی، چه همتی، چه اراده‌ای، چه صلابتی، آفرین، همین دختر روز قیامت، حجت است. خواهند گفت: این دختر اراده کرد، ماشین ایستاد. یکی یکی آنهایی هم که نماز نخوانده بودند، ایستادند به نماز. دختر می‏ گفت: یک مرتبه دیدم پشت سرم یک عده دارند نماز می‌خوانند. می‏ گفت: شیرین‌ترین نماز من این بود که دیدم، لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم می‌توانم در فضای خودم امام باشم.

کاش ما هم دلمان مثل این دختر جوش نمازمان را بزند در هر موقعیتی

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می‌گذشت.                      

فرشته‌ای ظاهر شد و عرض کرد: “چرا این همه وقت صرف این یکی می‌فرمایید؟”
خداوند پاسخ داد: “دستور کار او را دیده‌ای‌؟

باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.

باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.

باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.

بوسه‌ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.”

فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.

“این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید.”

خداوند فرمود : “نمی شود!!
، چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،

یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.”

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.

“اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی.”

“بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده‌ام.

تصورش را هم نمی‌توانی بکنی که تا چه حد می‌تواند تحمل کند و زحمت بکشد.”

فرشته پرسید : “فکر هم می‌تواند بکند؟”

خداوند پاسخ داد : “نه تنها فکر می‌کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.”

آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.

“ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد! به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده‌اید!!”

خداوند مخالفت کرد : “آن که نشتی نیست، اشک است.”

فرشته پرسید : “اشک دیگر چیست؟”

خداوند گفت : “اشک وسیله‌ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا‌امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.”

فرشته متاثر شد: “شما نابغه‌اید ‌ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده‌اید، چون زن‌ها واقعا حیرت انگیزند.”

زن‌ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می‌کنند.

همواره بچه‌ها را به دندان می‌کشند.

سختی‌ها را بهتر تحمل می‌کنند.

بار زندگی را به دوش می‌کشند،

ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می‌پراکنند.

وقتی خوشحالند گریه می‌کنند.

برای آنچه باور دارند می‌جنگند.

در مقابل بی‌عدالتی می‌ایستند.

وقتی مطمئن‌اند راه حل دیگری وجود دارد، نه را نمی‌پذیرند.

بدون قید و شرط دوست می‌دارند.

وقتی بچه‌هایشان به موفقیتی دست پیدا می‌کنند گریه می‌کنند.

وقتی می‌بینند همه از پا افتاده‌اند، قوی و پابرجا می‌مانند.

آنها می‌رانند، می‌پرند، راه می‌روند، می‌دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.

قلب زن است که جهان را به چرخش در می‌آورد

زن‌ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و می‌دانند که بغل کردن و بوسیدن می‌تواند هر دل شکسته‌ای را التیام بخشد.

کار زن‌ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،

آنها شادی و امید به ارمغان می‌آورند. آنها شفقت و فکر نو می‌بخشند

زن‌ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
خداوند گفت: “این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!”
فرشته پرسید: “چه عیبی؟”
خداوند گفت: “قدر خودش را نمی داند . . .

امیر بازدید : 5 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

« و او خداییست که بادها را برای بشارت پیشاپیش رحمت خود فرستاد» (48 فرقان)

می نویسم به عشق امام مهربانی ها:

آقا جان!

می گویند باران رحمت الهی است.

و من با تمام وجودم مهربانی های شما را حس می کنم.

می دانم، من می دانم که وجود شما، سراسر رحمت است.

آری، می دانم که شما، خودِ خودِ بارانی.

اما چرا... چرا باریدن شما را نمی فهمیم؟


پروردگارا! خودت گفتی که ما باد را برای بشارت باران می فرستیم. پس کجاست؟

خداجانم! چرا وزیدنش را حس نمی کنیم؟ کی قرار است باد گوش هایمان را به بشارت نوازش دهد؟

خدای من، ای پروردگار مهربانی ها، ای ارحم الراحمین؛ چقدر انتظار؟

11 قرن است، تنبیه ما کافی نیست؟ پس چرا باران نمی بارد؟


شاید هم می بارد اما...

قلب ما از گناه روزنه دارد.

می دانم که باران را حس نمی کنیم، چون با قلبمان آغشته نمی شود.

چون قلبمان روزنه دارد.


اما خدایا! تو آمرزنده ی مهربانی؛ به بزرگواری و لطف خودت ما را ببخش.

بگذار قلبمان را با عشق تو ترمیم کنیم. بگذار باران را بفهمیم.


من امیدوارم؛ به تو ای پروردگار...

می دانم که روزی باد را برای بشارت رحمت می فرستی.

می دانم که روزی باد بر جهان این نوا را می وزد:

ای اهل عالم، مژده! صدای پای آب می آید.

و در آن لحظه، امام رحمت به لطف تو بر جان ما می بارد. 


خداجانم! نمی دانم آن روز روی این خاک زندگی می کنم یا زیر آن آرمیده ام.

اما پروردگارم! اگر در زمان حیاتمان آقا نیامد، هنگام مرگ ما را پاک کن و بعد خاک کن. چون می دانم هنگام بارش باران، پاکان زنده می شوند.

بگذار مشتاقانه زیر باران بدویم. بگذار خیس شویم.

بگذار... صدای پای آب را بشنویم.

***

«الهی آمین»

       «برای سلامتی و تعجیل در فرجش صلوات»

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

 

                 منتظرم منتظرم مسافرم زود برسه 
 
             یه صبح جمعه تو دعا مهدی موعود برسه
      
             
 
  
                  یک روز نسیم خوش خبر می آید   
                      
                   بس مژده به هر کوی و گذر می آید     
                     
                         عطر گل عشق در فضا می پیچد      
                   
                                 می آیی و انتظار سر می آید . . .  
                          
                ♥اللهم عجل لوليك الفرج

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 24
  • بازدید سال : 30
  • بازدید کلی : 1,010