loading...
قطره ای عبرت
امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

1-هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت كن تا با چشم هايت.( ضرب المثل آلماني)
2- مردي كه به خاطر " پول " زن مي گيرد، به نوكري مي رود. ( ضرب المثل فرانسوي )
3- لياقت داماد ، به قدرت بازوي اوست . ( ضرب المثل چيني )
4- زني سعادتمند است كه مطيع " شوهر"  باشد. ( ضرب المثل يوناني )
5- زن عاقل با داماد " بي پول " خوب مي سازد. ( ضرب المثل انگليسي )
6- زن مطيع فرمانرواي قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگليسي )
7- زن و شوهر اگر يكديگر را بخواهند در كلبه ي خرابه هم زندگي مي كنند. ( ضرب المثل آلماني )
8- داماد زشت و با شخصيت بهتر از داماد خوش صورت و بي لياقت . ( ضرب المثل لهستاني )
9- دختر عاقل ، جوان فقير را به پيرمرد ثروتمند ترجيح مي دهد. ( ضرب المثل ايتاليايي)
10-داماد كه نشدي از يك شب شادماني و عمري بداخلاقي محروم گشته اي .( ضرب المثل فرانسوي )
11- دو نوع زن وجود دارد؛ با يكي ثروتمند مي شوي و با ديگري فقير. ( ضرب المثل ايتاليايي )
12- در موقع خريد پارچه حاشيه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقيق كن . ( ضرب المثل آذربايجاني )
13- برا ي يافتن زن مي ارزد كه يك كفش بيشتر پاره كني . ( ضرب المثل چيني )
14- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصيل انتخاب كن . ( ضرب المثل چيني )
15- اگر خواستي اختيار شوهرت را در دست بگيري اختيار شكمش را در دست بگير. ( ضرب المثل اسپانيايي)
16- اگر زني خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوي با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل تركي )
17- ازدواج مقدس ترين قراردادها محسوب مي شود. (ماري آمپر) 
18- ازدواج مثل يك هندوانه است كه گاهي خوب مي شود و گاهي هم بسيار بد. ( ضرب المثل اسپانيايي )
19- ازدواج ، زودش اشتباهي بزرگ و ديرش اشتباه بزرگتري است . ( ضرب المثل فرانسوي )
20- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشيماني است . ( سقراط )
21- ازدواج مثل اجراي يك نقشه جنگي است كه اگر در آن فقط يك اشتباه صورت بگيرد جبرانش غير ممكن خواهد بود. ( بورنز )
22- ازدواجي كه به خاطر پول صورت گيرد، براي پول هم از بين مي رود. ( رولاند )
23- ازدواج هميشه به عشق پايان داده است . ( ناپلئون )
24- اگر كسي در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است . ( محمد حجازي)
25- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نيست ، ولي مي توانيم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنيم . ( خانم پرل باك )
26- با زني ازدواج كنيد كه اگر " مرد " بود ، بهترين دوست شما مي شد . ( بردون)
27- با همسر خود مثل يك كتاب رفتار كنيد و فصل هاي خسته كننده او را اصلاً نخوانيد . ( سوني اسمارت)
28- براي يك زندگي سعادتمندانه ، مرد بايد " كر " باشد و  زن " لال " . ( سروانتس )
29- ازدواج بيشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " مي خواهد. ( كريستين )
30- تا يك سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتي هاي يكديگر را نمي بينند. ( اسمايلز )                                                                                       "حتما ادامه ی مطلب رو هم بخونید"

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

به دو نمونه از زنان اجتماع توجه فرمائيد ارزش آنان را بسنجيد و بگوئيد كداميك برترند.


آيا يك زن با حجاب ، كه در پوشش ايمان درآمده و لباس اسلام به تن كرده و خود را به روپوش كرامت و شرف آراسته و خشنودى خدا را جلب كرده و به درجات بهشت نائل گرديده و شخصيت واحترام و پاكدامنى را در خود افزايش داده كه وقتيكه انسان به او نگاه ميكند، چيزى جز حجاب و چادر نمى بيند، و اصلاً نمى داند كه آيا او جوان است يا پير؟ زشت است يا زيبا؟ از اين رو با ديده احترام به او نظر مى كند و در صدد آزارش برنمى آيد، چون مى داند او زنى است كه بدينش پاى بند است و نگهبان شرافت و متمسك به اسلام خويش مى باشد و از پستى اِباء دارد، و از بى حجابى و خود نمايى پاك است و از فساد و انحراف دورى مى گزيند. برتر است ...

 

حيا از ايمان است و كسيكه حيا ندارد ايمان ندارد


يا يك زن بى حجاب يا بد حجاب كه لباس حيا را از تن بيرون آورده و روپوش ايمان را كنده (زيرا كه در حديث است حيا از ايمان است و كسيكه حيا ندارد ايمان ندارد) و فرمان قرآن را مخالفت كرده وبى بند و بارى و خودنمائى را مانند زنان جاهليت قديم پيش گرفته ، و به زنان يهودى و مسيحى شبيه شده و عظمت و شخصيت خود را از دست داده ، و بدنش را نمايان و صورت و دستها و سينه و زينتهاى بدنش را آشكار ساخته ، نظر بدكاران را به خود جلب كرده و چشم خيانتكاران را بر خود خيره نموده و بدنش را مانند كالائى در بازار در معرض نمايش گذاشته و در معرض ديد همگان قرار داده چه بسا او را مسخره و بيچاره كنند، و گاهى به او تجاوز نمايند و عفّت او را از بين ببرند و...
شرافت خود را از دست بدهد، و در كرامت خويش زيان ببيند، و در بدبختى و بيچارگى و بدحالى قرار گيرد.
زيرا همه اينها در اثر بى حجابى و بدحجابى بر او پيش مى آيد. اين دو زن را با هم مقايسه كنيد كدام يك از اينها بهتر است ؟ كداميك سنگين تر و محترم هستند، كدام يك از نظر مقام و مرتبه عالى ترند؟

خدا وکیلی اونی که توی دلته بگو ها .....

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری گ... می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟ …

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

بسم الله الرحمن الرحيم



داشتم از يكي از خيابون هاي مركز شهرمون رد ميشدم ديد دختر خانومي يه ساپورت پوشيده با يه مانتوي نخي خيلي خيلي راحتي كه همه وجناتش پيدا بود، من كه يه خانوم بودم خجالت ميكشيدم بهش نگاه كنم.....آخه خيلي جلب توجه ميكرد
رفتم جلو و با احترام بهش سلام دادم و روز بخير گفتم....... منو ديد گفت... ها!!......... چيه لابد اومدي بگي كه اين چه وضعشه؟........ مگه وكيل وصي مردمي؟........

ولي من بهش گفتم كه نه باهات كاري ندارم خواستم بپرسم كه ساپورت خوشكلي داري خيلي خوش رنگه بهت هم خيلي مياد از كجا گرفتي؟..............
كم مونده بود شاخ در بياره....... با صداي آرومي گفت واقعا... ببخش فكر كردم كه شما هم مثل بعضي ها ميخواهي گير بدي..........

گفتم كه نه كاري باهات ندارم لباس خوشگلي داري ولي لباس خوشگل رو بايد جاهاي خوشگل پوشيد حيف نيست اين لباسهاي خوشگل رو براي آدمهاي هرزه نشون بدي اونهايي كه دندون براي من و شما تيز كردن؟!!!...


 ديدم سرش رو انداخت پائين گفت: عوضش مي كنم ولي پول آژانس ندارم....... پيش خودم گفتم لابد از خونه تا اينجا كه ميگفت مسافت زيادي داره حتما پياده اومده.......... براي خود نمايي بوده يا؟...... چند نفر تا اينجا مزاحمش شدن؟

در هر صورت، با هم ديگه سوار آژانس شديم و رفتيم سر كوچه شون پياده شد.... پياده شدني بهم گفت كه خيلي ماهي...... چند بار ديگه بعد اون قضيه ديدمش، اين دفعه مانتوي خوبي پوشيده بود ولي ميتونه بهتر هم بشه..

با خودم گفتم كه اگه باهاش بد برخورد ميكردم آيا اون لباس زشت رو عوض ميكرد.......؟
خداي شكر به ارزش حجابي كه برام دادي
امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 عروسك باربيم نمار جمعه مي رفت !...

عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...

دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..

و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود...

خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم

که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...

 باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد...

عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید....

اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....

مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...

و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه....

فکر میکنید چی شد؟

زانوهای باربی ام شکست....

چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...

و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....

من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند...

داشتم فکر میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟

مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه

ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه

لاکاشو پاک کردیم...

موهاشو بافتیم

مث خودم چادر سرش کردم

و نماز جمعه هم میرفت...

مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد...

امیر بازدید : 5 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

شفا یافته: یک کودک مسیحی

اهل: مشهد

نوع بیماری: فلج پا

 

مردی روحانی قصه‌ای را برایم تعریف کرد که در نوع خود جالب و شنیدنی بود. او می‌گفت:

اگر چه قبل از انقلاب بی‌حجابی در جامعه آزاد بود و زنان هرطوری که می‌خواستند در انظارعمومی ظاهر می‌شدند، اما زنان بی‌حجاب حرمت هم‌جواری با حرم‌مطهر را همیشه رعایت می‌کردند و اگر زمانی گذارشان به سمت و سوی حرم می‌افتاد، تا وارد خیابانهای منتهی به  حرم می‌شدند، چادرشان را از کیف‌ در آورده، به‌سر می‌کردند و با سر و وضعی مرتب به سوی حرم می‌رفتند.

امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

همانطور که می دانید افراد مختلف با مذاهب و ملیتهای متفاوت به حرم امام رضا(ع) می آیند.روزی در صحن انقلاب دو نفر خانم را دیدیم که با حجاب نا مناسب وارد حرم شدند.همکارم نزد آنها رفت و گفت: امشب، شب ولادت حضرت زهرا(ص) است و شما در چنین مکان مقدسی قرار دارید،لطفاً حجابتان را رعایت کنید.آنها گفتند: ما مسلمان نیستیم مریضی در تهران داریم که همه دکترها از او قطع امید کرده اند، یکی به ما گفت اگر بتوانید امشب که شب میلاد حضرت زهرا (ص) است خودتان را به حرم امام رضا(ع) در مشهد برسانید، امیدوار باشید اگر خدا بخواهد شفای بیمارتان را از آقا می گیرید.ما هم به سختی بلیط هواپیما تهیه کردیم و به اینجا آمدیم.همکارم آنها را به کنار پنجره فولاد برد. بشدت پشت پنجره فولاد گریه می کردند.مدتی گذشت تا تلفن همراه یکی از آنها زنگ زد و به او اطلاع دادند که حال مریض در تهران رو به بهبود است، به هوش آمده و بلند شده و روی تختش نشسته است.بیمار گفته بود: شخصی نورانی را دیدم که به سویم آمد و گفت بلند شو که تو شفا گرفته ای!

امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

  روزی یک فقیری نالان و غمگین از خرابه ای رد می شد و کیسه ای که کمی گندم

 

 در آن بود بر دوش خود می کشید تا به کودکانش برساند و نانی از آن درست کنند

 

شب را سیر بخوابند .

 

در راه با خود زمزمه کنان می گفت : ” خدایا این گره را از زندگی من بازکن ”

 

همچنان که این دعا را زیر لب می گذارند ناگهان گره کیسه اش باز شد و تمام

 

 گندم هایش بر روی زمین و درون سنگ و سوراخ های خرابه ریخت.

 

عصبانی شد و به خدا گفت :” خدایا من گفتم گره زندگی ام را باز کن نه گره

 

 کیسه ام را ”

 

و با عصبانیت تمام مشغول به جمع کردن گندم از لای سنگ ها شد که ناگهان

 

 چشمش به کیسه ای پر از طلا افتاد.

 

همانجا بر زمین افتاد و به درگاه خدا سجده کرد و از خدا به خاطر

 

قضاوت عجولانه اش معذرت خواست.


امیر بازدید : 4 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

مهدی جان!

قربان تو شوم فقط می خواهم یک دفعه ببینمت .

حجة بن الحسن !
تا کی در انتظارت بمانم آقا جان !
میترسم بمیرم و تو را نبینم.
اگر عاشق هستم تو عاشقم کردی .
 
آقا جان!
اگر دیوانه ام تو دیوانه ام کردی .
 اگر در به درم تو دربه درم کردی .

 به مادرت فاطمه (ع) قسم هر کجا بروم میگویم :
مهدی جان . به مادرت زهرا (ع) قسم به هر کس می رسم می گویم : بگو مهدی جان .

آنقدر صدایت میزنم تا جوابم بدهی آنقدر ناله می کنم تا جوابم بدهی .
آنقدر فریاد می زنم تا جوابم بدهی .
آنقدر در خانه ات را می زنم تا در به رویم باز کنی .

 به خدا قسم مردم را در خانه ات میشورانم .
 به هر روستا و شهری بروم می گویم، برویم در خانه ی امام زمان (ع)،

برویم در خانه  مهدی فاطمه (ع) به هر کس که برسم می گویم .
 بی خود نشسته اید ، بلند شوید برویم در خانه اش را بزینم .
 آقا جان!آخه ما که غیر از تو کسی را نداریم .
ما که غیر از تو پناهی نداریم .

 حجة بن الحسن ! دشمنهایت زیاد شده اند .
 پسرفاطمه !
دوستانت را محاصره کرده اند.
 این چهار تا شیعه هایت غریب شده اند.
 شیعه هایت بی کس شده اند .
شیعه هایت بی یاور شده اند .
 هر کس از راه میرسد به ما تو سری میزند.

 یا الله!هر کس از راه میرسد به سرمان میزند.
 آری کسی که صاحبش بالای سرش نباشد، اذیتش می کنند.
 بگویم در این صبح جمعه یا نه ؟

 ای خدا!
بگوییم ؟ کار به جایی رسیده که به ما میگویند: اگر شما آقا داشتید می آمد .

خدایا!

دیگر چقدر سرزنش بشنوم؟
چقدر شماتت بشنوم؟

 خدایا! کی میشود پرده  را کنار بزنی و پسرفاطمه بیرون بیاید؟
 کی میشود آقا ظهور کند و من هم سرم را بلند کنم و بگویم: دیدید آقایم آمد.
 سینه ام را سپر کنم و بگویم: دیدید اربابم آمد .

 خدایا!اذان صبح شد و آقا نیامد.
نماز صبحمان را خوانده ایم، آقا نیامد.
مگر میخواهد این جمعه هم نیاید؟
آی گرفتارها!
آی متبلاها!
مگر شیعه نباشید!
اگر شیعه هستید و عقیده به امام زمان (ع) دارید،

اگر پایبند بهحجة بن الحسن (عج) هستید بگویید:

یابن الحسن!

یابن الحسن!....
 
ای مریض دارها!
آی مریضها!
کسی را صدا بکه اسمش شفاست.
 همه صدایش بزنید
زنید :
 یابن الحسن!

   یابن الحسن!...

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 19
  • بازدید کلی : 999