loading...
قطره ای عبرت
امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

خدایا برایم مهم نیست که مردم این شهر مرا امل می بینند

مهم این است که تو مرا خوشگل می بینی


در راستای اهداف شیطان و یاورانش در نظر داریم مسابقه ای با جوایز نفیس تحت عنوان "بی حجابی" ترتیب بدهیم؛ لذا از شما متقاضیان دعوت میشود حضور خود را با یک پیامک با متن: "یا شیطان"به شماره 666666 ارسال نمایید.نکته: همه شرکت کننده گان این مسابقه از جوایز بهره مند خواهند بود.
شرایط مسابقه:
1- در این مسابقه افرادی که بدحجاب تر باشند، برنده خواهند بود.
2- افراد چادری که آرایش میکنند و موهایشان را بیرون میگذارند، از امتیاز ویژه برخوردار خواهند بود.
3- پوشیدن کفش های پاشنه دار و محرّک
4- نپوشیدن جوراب یا حداقل پوشیدن جوراب های رنگ پا یا رنگی محرّک
5- ارادت نداشتن به خون شهدا
5- بی توجهی به دستورات قرآن و سایر ادیان آسمانی
6- شوخی و خنده با نامحرم و عشوه گری (حتی اگر برادر شوهر، داماد یا عموی شوهر هم باشد، پذیرفته است.)
7- پوشیدن لباس های اندامی و بدن نما
8- استفاده از هرگونه زینت که خلاف آیه قرآن باشد.
9- نداشتن ارادت به امام زمان(عج)
1۰- فروختن عفت و زنانگی و نجابت با قیمت ارزان
11- توجه به مدل های ماهواره و الگوهای غربی

مکان مسابقه:

- کوچه و خیابان
- مدرسه و دانشگاه
- مکان های عمومی (پارک ها،سینماها)
- مهمانی های خانوادگی و دوستانه
- روی خون شهدا
- در کشور امام زمان(عج)
- در مجالس عزای امام حسین(ع)

زمان مسابقه:

- از امروز تا هر زمانی زیبایی دارید...
- از امروز تا شب اول قبر...
- از امروز تا هر زمانی خدا به شیطان فرصت داده...

اهداف مسابقه:

- نارضایتی خداوند
- شکستن دل امام زمان(عج)
- سیلی زدن به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
- بی حرمت کردن به خون شهدا
- رضایت شیطان و یاورانش و استکبار جهانی
- لرزاندن دل جوان هایی که شرایط ازدواج ندارند.
- دور کردن جوان ها از خدا و امام زمان(عج) به علت افتادن به گناه
- رواج ابتذال در جامعه
- بی میل کردن مردان جامعه به همسرانشان و تقویت حس تنوع طلبی آن ها
- غارت کردن حیا و عفت دختران
- ایجاد فضای رقابتی جهت بی حجابی
- و صد ها هدف دیگر...

یاوران حجاب

معطل چه هستید!!!

همین الان ثبت نام کنید و جوایز این مسابقه را از دست ندهید...

چشم امام زمان(عج) به شماست؛ برای غریب تر شدنش یک قدم بردارید؛ شک نکن دختر! دستورات قرآن را هم بی خیال شو! این ها مال 1400 سال پیش است... به این هم فکر نکن که در کربلا وقتی دختران امام حسین(ع) و عزیز دردانه هایش را با تازیانه میزدند، زیر شلاق ها فریاد میزدند: ما را بزنید اما به حجاب ما توهین نکنید.... همه این حرف ها را دور بریز و از الان وارد این مسابقه شو؛ نگاه کن ببین خیلی ها آمده اند! مواظب باش از بقیه عقب نمانی...

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

دانشجو بود، دنبال عشق و حال،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….

از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..

وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت،بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…

منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…

یه لحظه تو دلم گفتم:”"حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!”"

خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم

،از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن…

اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم،اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن"حمید..حمید…حاج آقا باشماست”"
نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن:


یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی…
امیر بازدید : 11 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

اومد و بهم گفت : میشه ساعت 4صبح بیدارم کنی تا داروهامو بخورم ؟ ساعت 4 بیدارش کردم ، تشکر کرد وبلند شد از سنگر رفت بیرون بیست الی بیست وپنج دقیقه گذشت ، اما نیومد ... نگران شدم رفتم دنبالش ودیدم یک قبر کنده وتوش نماز شب می خونه و زار زار گریه می کنه بهش گفتم : مرد حسابی توکه منو نصف جون کردی می خواستی نماز شب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم ومیخوام داروهام رو بخورم ؟ برگشت وبهم گفت : خدا شاهده من مریضم ، چشم های من مریضه ، دلم مریضه من شانزده ساله چشام مریضه چون توی این شانزده سال امام زمان(عج) روندیدم دلم مریضه ، بعد از16 سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم گوشام مریضه ، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم.

(خاطره ای از زندگی شهید صاحب الزمانی)

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

داستان زیر رو از دست ندین

خانوووووووم… شــماره بدم؟

خانوم خوشــــــگله! برسونمت؟

خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

111.jpg

این‌ها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می‌شنید!

بیچــاره اصلاً اهل این حرف‌ها نبود… این قضیه به شدت آزارش می‌داد.

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگی‌اش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…

شـاید می‌خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی…!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…

دردش گفتنی نبود…!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می‌گفت انگار! خدایا کمکم کن…

چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…

خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنند!

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند… به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شــــهر شد…

امــــا…اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی‌کرد…!

انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی‌کرد!

احساس امنیت کرد… با خود گفت: مگه می شه انقد زود دعام مستجاب شده باشه! فکر کرد شاید اشتباه می‌کند! اما این‌طور نبود!

یک لحظه به خود آمد…

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!

امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

http://www.uplooder.net/

 

فیسبوک : آخرین بازدید ؛ 10 دقیقه قبل

پلاس : آخرین بازدید ؛ 8 دقیقه قبل

ویچت : آخرین بازدید ؛ 12 دقیقه قبل

وایبر : آخرین بازدید ؛ 14 دقیقه قبل

قرآن : آخرین بازدید ؛ رمضان سال گذشته!

اَلَم یَانِ لِلَذینَ اَمَنُوا اَن تَخشَعَ قُلوبُهُم لِذِکرِ اللَه

آیا هنوز وقت آن نرسیده است که دل های مومنان برای خدا خشوع کند؟!

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

نام ونام خانوادگی :محمدرضا شفیعی

مدت زمان بودن بدن زیر خاک وبرگشت به وطن : 16سال

http://www.eideha.com/gallery/upload/images/98151073452946378916.jpg

 بعد از تبادل اسرا، حالا نوبت جنازه‌ها بود. قرار شد حتی استخوان‌های شهدا را تحویل بدهند. عراقی‌ها رفتند سراغ قبرها. یكی شان هم قبر محمدرضا بود. مشغول شدند و با بیل و كلنگ خاك‌ها را كنار زدند، امابيچاره ها ، بیچاره بودند در كفرشان ، بیچاره‌تر شدند.


محمدرضا صحیح و سالم بود. به فكر چهار تكه استخوان بودند و حالا بدن محمدرضا سالم بود. موهایش، پوستش، مژه‌اش، زخم تنش...، انگار محمدرضا همين چند دقیقه پیش شهید شده

عكس‌ها و مدارك را مطابقت كردند اما قبر قبر محمدرضا بود و جناره سالم سالم

دشمن به یقین رسید در كفر و جهنم رفتنش. خبر به گوش صدام رسید. دستور داد جنازه را تحویل ندهند. آبرو كه نداشت ولي محمدرضا رسواترش می‌كرد . سه ماه محمدرضا را (به دستور صدام) زیر آفتاب داغ عراق گذاشتند تا شرمندة مولایش موسی بن‌جعفر(ع) نباشد . هیچ اتفاقی نیفتاد . پودر تجزیه روی بدن و صورت محمدرضا ریختند. نه سوخت و نه پودر شد. فقط كمی تغییر كرد. سفید بود رنگش. سبزه بامزه شد. بدبختی و شقاوت شده بود خوره و به جانشان افتاده بود. صلیب سرخ در جریان بود و ایران هم مدرك داشت. مجبور شدند كه محمدرضا را تحویل بدهند؛ «و مكروا مكروالله والله خیر الماكرین».

امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)


چقدر خنده داره که حاضریم روزانه حداقل 60 دقیقه با مخاطب خاصمون تلفنی یا حضوری صحبت کنیم و ارتباط داشته باشیم اما حاضر نیستیم روزی 15 دقیقه با خدامون صحبت کنیم...
چقدر خنده داره که 60 دقیقه دیدن فوتبال یا سریال مورد علاقمون مثل برق و باد و به شیرینی میگذره اما 15 دقیقه عبادت خدا رو با بی میلی انجام میدیم, انگاری که صد سال قراره طول بکشه...
چقدر خنده داره که روزانه هزار جور دل دیگران رو میشکنیم و انواع و اقسام گناه رو انجام میدیم اما هممون هم انتظار داریم که عاقبت بهشتی بشیم.....
چقدر خنده داره که تسبیح به دست برای فرج آقا دعا میکنیم اما به دستهای کوچکی که به زور به شیشه ماشینمان رسیده و صدا می زند" آقا....آقا ازم یه چسب زخم بخر به پولش نیاز دارم "بی توجهیم.....
چقدر خنده داره که مسخره ترین جک یا خاطره اینجا 400 تا لایک می خوره اما پستی با موضوع خداوند و امام زمان روی هم 200 تا....
چقدر خنده داره که تا زمانی که مشکل نداریم و غرق خوشی هستیم خدا رو یاد نمی کنیم اما همین که به مشکل بر می خوریم و دلمون می شکنه یاد خدا می افتیم و رو به نذر و دعا میاریم...
و چقدر خنده داره همین که مشکلمون حل شد بعد از چند روز دوباره خدا رو فراموش میکنیم....
خنده داره؟؟نه عزیزم تاسف آوره
خدا جون,جوونیم خودت ماهارو به جوونیمون ببخش

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

یه روز یه ترک بود...

یه روز یه لر بود...

یه روز یه رشتی بود...

یه روز یه اصفهانی بود...

هممون وقتی این جملاتو میشنویم منتظریم تاطرف مقابل بعدش یه جک خنده دار بگه...

ولی امروز من میخوام براتون یه داستان بگم که قهرمانای این داستانمون ترک و اصفهانی و ... هستن.من نویسنده نیستم ولی کاش یه نویسنده بودم تا میتونستم این شخصیت هارو بهتر تصویر کنم.

 

یه روز یه ترکه بود...

 

40741667246109405850.jpg  94295124898826979429.jpg


اسمش مهدی بود،اسم برادرشم حمید...       

شجاع بودند و نترس...
برای مردم ایران ، آزادی می خواستند
مهدی شهردار شهرشون بود...موقع جنگ همه چی رو رها کرد و رفت جبهه ... وقتی خبر شهادت برادرش حمید رو بهش دادن  فقط گفت: انالله و اناالیه راجعونبه یکی گفت: «سریع برو کالک و هر چیزی که توی جیب حمید جا مانده بردار بیاور چندنفر آمدند و گفتند: «چرا خودش را نیاوریم؟گفت : یا همه یا هیچ‌کس آمدند و گفتند حمید کنار دجله است و فقط توانسته‌اند یک پتوی سیاه بکشند روش و برگردند. همه انتظار داشتند آقامهدی بعد از عملیات برود شهر خودشان و مراسم بگیرد، اما نرفت. چون حمید وصیت کرده بود بعد از او آقامهدی باید اسلحه‌اش را بردارد....چندوقت بعد خودش شهید شد و بعد شهادتش هدف خمپاره ی دشمن قرار گرفت تا حتی یک متر از این دنیا را برای تدفینش اشغال نکند...                                  "حتما ادامه ی مطلب رو هم بخونید"

امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

همیشه وقتی ازحیاوحجاب حرف میزنیم  از خانوم ها میگیم

 

از چادری ها میگیم


اما امروزمیخوام بگم...


 سلامتی هر پسری که ریش داره و  وبهش میگن پاچه بزی و خم به ابرو نمیاره... 

 

سلامتی اونیکه پاتوقش گلزار شهداس نه باشگاه کامبیز بدنساز..

  

سلامتی پسری که سَرشوخم میکنه تا سنگ فرش خیابونا ،نه رودروی ناموس مردم...


سلامتی هرچی پسره که بلوزاستین بلند میپوشه و شلوار پارچه ای..

 

سلامتی اون پسری که وقتی تو تاکسی میبینه دوتا خانم نشسته نمی ره وسطشون بشینه

                                  

سلامتی اون پسری که بعد امتحان نمیره پیش همکلاسی های مونث و به بهانه ی امتحان بگوبخند

راه بندازه 


سلامتی اقا پسری که وقتی تو ماشینش صدای ضبطش رو بلند میکنه نوای کربلا کربلا میاد...

 

*بقیه در ادامه ی مطلب...حتما بخونید*

امیر بازدید : 9 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

83157046281063754983.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم


این وطن مصر و عراق و شام نیست...این وطن جاییست که او را نام نیست...

حال شیعیان شما خوب نیست آقا جان،

و من نمیدانم شما چگونه تحمل می کنید این مصیبت ها را!

قرار است چه چیزی بدتر از این سرشان بیاید تا شما،

تا شما،

نمی دانم،

شاید تقصیر ماست که شما نیامده ای هنوز!!

آقاجان!

صدای مادرتان، فاطمه(س) در کوچه های مدینه،

صدای عمه جانتان، زینب(س) در کوچه های کوفه،

و امروز صدای دختران شما در چنگال حرامیان سلفی،

گوش هایمان را،

گوش هایمان را،

کاش گوش هایمان را کر کند؛

کاش کمی به خودمان بیاوردمان؛

کاش کاری کنیم؛

کاش...

آقا جان!

به خاطر ما،نه

بخاطر منتظرانت در سوریه،بحرین،لبنان و...

بیـــــــــــــــــــــــــا...!

-دعایشان کنیم-

یاعلی

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

دختراني را مي شناسم كه صورتي مي پوشند!
لاك قرمــــــــــز مي زنند!
نـــــــــاز مي كنند!
عروسك دارند!
لـــــــــوس مي شوند!


 
وبه رهگذران لبخنـــد مي زنند

 
اينهايي  كه مي شناسم دخـــــــترند!!
ولی به دخترانه هايشان چوب حراج زدند!
اما بعضی ها ياد گرفته اند "همه" لايق دخترانه ها نيستند!
اينهـــــا هم دختـــــــرندبا چاشنـــي چــآدرو نمك حيـــا...
هنوز هم "بانمـك ها" پرطرفـــــــــــدارترند...

                                                                                                     98260096218718786512.jpg

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

وقتی با هم میخواستیم بریم بیرون مقنعه مو پوشیدم،چادرمو گذاشتم سرم،گفتم آماده م...اومدی

جلو..مقنعه مو اوردی جلوتر ...بهم گفتی میشه رو بگیری؟دلم میخواد خوشگلیهات فقط برا خودم

باشه

 

اونجا بود که فهمیدم تو با همــه مردهــا فــرق داری

38667916707019871602.jpg

 

 

 

 

وقتی اون روز تو باغ همه ی خانومها رو جو گرفته بود و جلوی همه قهقهه می زدن

وشوهراشون هم بی خیال نشسته بودن و تماشا می کردن وقتی منو هم به جمعشون دعوت کردن؛

آروم تو گوشم گفتی:

«مواظب وقار و متانتت باش عزیزم»


اونجا بود که فهمیدم تو با همــه مردهــا فــرق داری

                   *بقیه در ادامه ی مطلب...حتما بخونید*

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

دختر خانم چادری  که برادر مجازی داره فاجعه است !


دختر خانم چادری که مواظب نگاهش نیست فاجعه است !

 

دختر خانم چادری ای که صدای قهقهه اش تا ده تا خانه آن طرف تر می رود فاجعه است !

 

دختر خانم چادری که تمام اقوام و خویشانش برایش محرم محسوب می شوند فاجعه است !

 

دختر خانم چادری که با صورت آرایش کرده از خانه بیرون می رود، واقعاً فاجعه است !


دختر خانم چادری که جلوی موهایش را بیرون می آورد واقعا فاجعه است !


دختر خانم چادری ای که توی عروسی ها بد عمل کند واقعاً فاجعه است !

 

دختر خانم چادری ای که توی دانشگاه با پسرای همکلاسی اش بگو و بخند داره، فاجعه است !

 

دختر خانم چادری ای که حیا نمی کند که توی تاکسی کنار یک پسره، واقعاً فاجعه است !

 

اینها فاجعه اند

 

اما ..........

دختر خانم چادری که وقتی یک دختر بدحجاب را می بیند و از او روی می گرداند


نه تنها فاجعه است، بلکه یک بحران شدید و خطرناک است

 

فــرقـی نـمـيـكـنـد چــادری بــاشی يــا مـانـتـويـی

حـيـا کــه نـداشـتـه بـاشـی هـيـچی نـــداری . .

امیر بازدید : 5 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

اگر به راه تو مژگان ديده تر گردد

تمام دشت اميدم پر از ثمر گردد

به گوش باد صبا خوانده ام كه اين جمعه

بگو كه يوسف زهرا به خانه برگردد

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی انتظار

بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار

تشنه ی دیدار یارم ای عجل مهلت بده

تا ببینم با دو چشمم چهره ی زیبای یار

امیر بازدید : 5 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

یه بار دعای زیرو بخون

توش یه اشتباهی واضح دیده میشه

نتونستی پیدا کنی؟؟؟؟ دوباره بخون پیدا کن تو نظرات بگو....

 

عزیزم...
دعای فرج امام زمان هیچ اشتباهی توش نیست

نظرتو بذار به افتخارم که باعث شدم دو سه بار حتی یه بار دعای فرجو بخونی
امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

روزهای خوب میرسند ز راه ...

من اگر طلب کنم...

تو اگر دعا کنی...

از وظایف ما نسبت به امام عصر، طلب شفاعت از حضرت است.

امام(علیه السلام) باب الله و شفیع به سوی خداوند است.

یابن الحسن بر شفاعت تو تکیه کردم و به دوست داشتن و شفاعت تو امیدوارم گناهانم محو و نابود شود و عیب هایم پرده پوشی و لغزش هایم آمرزیده شود.

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

انتظار+عصر+انا المهدي+مهدي+بقيه اللهیا اباصالح المهدی "عج " ادرکنی

دعا کن اندکی باران بیاید

برای شهرمان مهمان بیاید

دعا کن ساده و سبز و صمیمی

که در این جمعه آقامان بیاید


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

یک لحظه غافل از آن شاه نباشی


شاید که نگاهی کند آگاه نباشی


هر کاری خواستی بکنی از خودت بپرس :


آقا راضیه ؟

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

یک عمر نگاه به نا محرم نمی کنم که


   آقا اومد چشمهام لیاقت دیدنش رو داشته باشه


آقا از مانتویی بودنم ناراضیه

 

 اگه آقا ناراضیه، چشم قابل آقا رو نداره ...

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

جواب کدوم سوال رو می دونیم؟

 

 

1- کدام موسیقی حرامه؟



2- رقص حکمش چیه؟


3- چه نگاهی حرامه؟



4- نماز نخونیم چه اتفاقی می افته؟

امیر بازدید : 9 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

دانشگاه انتظار بعد از 1300 سال همچنان دانشجو می پذیرد , متاسفانه این دانشگاه هنوز

 

313 فارغ التحصیل هم نداشته این دانشگاه در تمام شبانه روز از شما آزمون به عمل

 

 می آورد
مدارک لازم برای ثبت نام

1. نماز اول وقت

2 . ولایت مداری

3 . دائم الوضو بودن

4 . دلی پر از ثواب و قلبی آکنده ازیاد خدا داشتن
                                                                 به امید قبولی همه ی ما در این دانشگاه 

امیر بازدید : 5 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

بنده خدایی بود خیلی دلش می خواست مولاش امام زمان رو قبل از اینکه از دنیا بره زیارت بکنه .در به در اقا بود مثل بعضی ها بی خیال نبود . با معرفت تر از اینا بود . میگه نیت کردم هر شب یه مشک اب رو دوشم بندازم برم جمکران وعاشقان ومحبان امام زمان (ع) راسیراب بکنم .

همون مسجدی که اگر کسی 2رکعت نماز بخونه مثل اینه که داخل خانه خدا نماز خونده .

  این کار هر شبم بود تا اینکه در یکی از شبهاخسته شده بودم  داشتم بر می گشتم سید بزرگواری رو دیدم که وارد مسجد شد ، می گه رفتم نزدیک  وآب تعارف کردم عرض کردم اقا آب میل دارید

تشکری کردندیه لیوان اب دادم به دست سید بزرگوار یه نگاه به این لیوان کردو فرمود      اگر شیعیان ما به اندازه یک لیوان اب تشنه ما بودند ما ظهور می کردیم

انگار اراده الهی بود که من نفهمم چی می گه این طرفتر که اومدم .  گفتم یعنی چی که تشنه من بودند؟ ایشون کی بودند ؟ زدم توسرم که ای وای اقام امام زمان بود ونفهمیدم . برگشتم دیدم خبری ازش نیست . اینگار می خواست بواسطه من این حرف رو به شیعیان برسونه .

رفقا چند بار خودمونو توبیخ کردیم که چرا اقا امام زمان در غربته !!

اصلا خیلی از ماها ظهور رو انداختیم به گردن خدا ، خدا خودش ظهور اقا رو برسونه به  ما چه .

چرا اینقدر ارومیم  چرا اینقدر بی خیالیم آخه !!! هام؟؟؟!!!

امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

 حاج آقا قرائتی تعریف می ‏کرد: در ستاد نماز گفتیم، آقازاده‌ها، دخترخانم‌ها، شیرین‌ترین نمازی که خواندید، برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر یازده ساله، ما ریش‌سفیدها را به تواضع و کرنش واداشت.

نوشت که ستاد اقامه نماز! شیرین‌ترین نمازی که خواندم این است که: در اتوبوس داشتم می‌رفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب می‌کند. یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم: نماز نخواندم، گفت: خوب باید بخوانی، اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت: برویم به راننده بگوییم نگه‌دار. پدر گفت: راننده که بخاطر یک دختر بچه نگه نمی‌دارد، گفتم: التماسش می‌کنیم. گفت: نگه نمی‌دارد. گفتم: تو به او بگو. گفت: گفتم که نگه نمی‌دارد، بنشین. حالا بعداً قضا می‌کنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش می‌کنم، پدر عصبانی شد، اما دختر گفت: پدر، امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم. می‌گفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد. زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون. دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو. شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت.

قرآن یک آیه دارد می‌گوید: کسانی که برای خدا حرکت کنند مهرش را در دلها می‌گذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد، نخواسته باشد خودنمایی کند، شیرین‌کاری کند، واقعا دلش برای نماز بسوزد، پُز نمی‌خواهد بدهد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» مریم/۹۶ یعنی کسی که ایمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کارهایش هم صالح است، کسی که ایمان دارد، کارش هم شایسته است، «سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» یعنی مودت، مودتش را در دلها می‌گذاریم. لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم می‌توانم در فضای خودم امام باشم.

شاگرد شوفر نگاه کرد و دید که دختربچه وسط اتوبوس نشسته و دارد وضو می‌گیرد، پرسید: دختر چه می‌کنی؟ گفت: آقا من وضو می‌گیرم، ولی سعی می‌کنم آب به کف اتوبوس نچکد. بعدش هم می‌خواهم روی صندلی، نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر یک کمی نگاهش کرد و چیزی به او نگفت. به راننده گفت: عباس آقا، ببین این دختر بچه دارد وضو می‌گیرد.

راننده هم همین‌طور که جاده را می‌دید، در آینه هم دختر را می‌دید. مدام جاده را می‌دید، آینه را می‌دید، جاده را می‌دید، آینه را می‌دید. مهر دختر در دل راننده هم نشست. راننده گفت: دختر عزیزم، می‌خواهی نماز بخوانی؟ صبر کن، من می‌ایستم. ماشین را کشید کنار جاده و گفت: نمازت را بخوان دخترم، آفرین.

چه شوفرهای خوبی داریم، البته شوفر بد هم داریم که هرچه می‌گویی: وایسا، گوش نمی‏ دهد. او برای یک سیخ کباب می‌ایستد، اما برای نماز جامعه نمی‌ایستد. در هر قشری همه رقم آدمی هست.

دختر می‌گفت: وقتی اتوبوس ایستاد، من پیاده شدم و شروع کردم به نماز خواندن. یک مرتبه اتوبوسی‌ها نگاهش کردند. یکی گفت: من هم نخواندم، دیگری گفت: من هم نخواندم. شخص دیگری هم گفت: ببینید چه دختر باهمتی است، چه غیرتی، چه همتی، چه اراده‌ای، چه صلابتی، آفرین، همین دختر روز قیامت، حجت است. خواهند گفت: این دختر اراده کرد، ماشین ایستاد. یکی یکی آنهایی هم که نماز نخوانده بودند، ایستادند به نماز. دختر می‏ گفت: یک مرتبه دیدم پشت سرم یک عده دارند نماز می‌خوانند. می‏ گفت: شیرین‌ترین نماز من این بود که دیدم، لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم می‌توانم در فضای خودم امام باشم.

کاش ما هم دلمان مثل این دختر جوش نمازمان را بزند در هر موقعیتی

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می‌گذشت.                      

فرشته‌ای ظاهر شد و عرض کرد: “چرا این همه وقت صرف این یکی می‌فرمایید؟”
خداوند پاسخ داد: “دستور کار او را دیده‌ای‌؟

باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.

باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.

باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.

بوسه‌ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.”

فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.

“این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید.”

خداوند فرمود : “نمی شود!!
، چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،

یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.”

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.

“اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی.”

“بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده‌ام.

تصورش را هم نمی‌توانی بکنی که تا چه حد می‌تواند تحمل کند و زحمت بکشد.”

فرشته پرسید : “فکر هم می‌تواند بکند؟”

خداوند پاسخ داد : “نه تنها فکر می‌کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.”

آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.

“ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد! به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده‌اید!!”

خداوند مخالفت کرد : “آن که نشتی نیست، اشک است.”

فرشته پرسید : “اشک دیگر چیست؟”

خداوند گفت : “اشک وسیله‌ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا‌امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.”

فرشته متاثر شد: “شما نابغه‌اید ‌ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده‌اید، چون زن‌ها واقعا حیرت انگیزند.”

زن‌ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می‌کنند.

همواره بچه‌ها را به دندان می‌کشند.

سختی‌ها را بهتر تحمل می‌کنند.

بار زندگی را به دوش می‌کشند،

ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می‌پراکنند.

وقتی خوشحالند گریه می‌کنند.

برای آنچه باور دارند می‌جنگند.

در مقابل بی‌عدالتی می‌ایستند.

وقتی مطمئن‌اند راه حل دیگری وجود دارد، نه را نمی‌پذیرند.

بدون قید و شرط دوست می‌دارند.

وقتی بچه‌هایشان به موفقیتی دست پیدا می‌کنند گریه می‌کنند.

وقتی می‌بینند همه از پا افتاده‌اند، قوی و پابرجا می‌مانند.

آنها می‌رانند، می‌پرند، راه می‌روند، می‌دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.

قلب زن است که جهان را به چرخش در می‌آورد

زن‌ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و می‌دانند که بغل کردن و بوسیدن می‌تواند هر دل شکسته‌ای را التیام بخشد.

کار زن‌ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،

آنها شادی و امید به ارمغان می‌آورند. آنها شفقت و فکر نو می‌بخشند

زن‌ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
خداوند گفت: “این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!”
فرشته پرسید: “چه عیبی؟”
خداوند گفت: “قدر خودش را نمی داند . . .

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

« و او خداییست که بادها را برای بشارت پیشاپیش رحمت خود فرستاد» (48 فرقان)

می نویسم به عشق امام مهربانی ها:

آقا جان!

می گویند باران رحمت الهی است.

و من با تمام وجودم مهربانی های شما را حس می کنم.

می دانم، من می دانم که وجود شما، سراسر رحمت است.

آری، می دانم که شما، خودِ خودِ بارانی.

اما چرا... چرا باریدن شما را نمی فهمیم؟


پروردگارا! خودت گفتی که ما باد را برای بشارت باران می فرستیم. پس کجاست؟

خداجانم! چرا وزیدنش را حس نمی کنیم؟ کی قرار است باد گوش هایمان را به بشارت نوازش دهد؟

خدای من، ای پروردگار مهربانی ها، ای ارحم الراحمین؛ چقدر انتظار؟

11 قرن است، تنبیه ما کافی نیست؟ پس چرا باران نمی بارد؟


شاید هم می بارد اما...

قلب ما از گناه روزنه دارد.

می دانم که باران را حس نمی کنیم، چون با قلبمان آغشته نمی شود.

چون قلبمان روزنه دارد.


اما خدایا! تو آمرزنده ی مهربانی؛ به بزرگواری و لطف خودت ما را ببخش.

بگذار قلبمان را با عشق تو ترمیم کنیم. بگذار باران را بفهمیم.


من امیدوارم؛ به تو ای پروردگار...

می دانم که روزی باد را برای بشارت رحمت می فرستی.

می دانم که روزی باد بر جهان این نوا را می وزد:

ای اهل عالم، مژده! صدای پای آب می آید.

و در آن لحظه، امام رحمت به لطف تو بر جان ما می بارد. 


خداجانم! نمی دانم آن روز روی این خاک زندگی می کنم یا زیر آن آرمیده ام.

اما پروردگارم! اگر در زمان حیاتمان آقا نیامد، هنگام مرگ ما را پاک کن و بعد خاک کن. چون می دانم هنگام بارش باران، پاکان زنده می شوند.

بگذار مشتاقانه زیر باران بدویم. بگذار خیس شویم.

بگذار... صدای پای آب را بشنویم.

***

«الهی آمین»

       «برای سلامتی و تعجیل در فرجش صلوات»

امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

 

                 منتظرم منتظرم مسافرم زود برسه 
 
             یه صبح جمعه تو دعا مهدی موعود برسه
      
             
 
  
                  یک روز نسیم خوش خبر می آید   
                      
                   بس مژده به هر کوی و گذر می آید     
                     
                         عطر گل عشق در فضا می پیچد      
                   
                                 می آیی و انتظار سر می آید . . .  
                          
                ♥اللهم عجل لوليك الفرج
امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

گفت: من نمی دونم شما چادری ها چرا می خواهید همه مثل شما باشند. خدا گفته حجابت را رعایت کن. دیگه نگفته که حتما چادر سرت کن! حجاب یه امر سلیقه ایه. خدا گفته گردی صورت و دست ها تا مچ آزاد باشه. حالا یکی سلیقه اش می کشه مانتو تنگ کوتاه بپوشه با آرایش. چه اشکالی داره؟ مهم اینه که دلش پاکه و اون حدی هم که خدا گفته را رعایت کرده. تازه وقتی خانواده زن راضی به این کارش هستند دیگه به دیگران چه مربوطه که زن چطوری خودش را می پوشانه؟

گفتم: معلومه آیات حجاب را نخوندی و روایات و احادیثی که در این زمینه اومده. در آیه 59 سوره احزاب و آیه 30 و 31 سوره نور به طور کامل گفته که چطوری خودت را بپوشانی. حجاب حق زن یا خانواده اش نیست که بخواهند در موردش تصمیم بگیرند. حجاب یک حق الهی است و خدا به بنده اش امر کرده که باید حجاب را رعایت کنه.

گفت: یعنی هر کی چادر نپوشه مستقیم میره جهنّم؟!!

گفتم: تو چرا گیر دادی به چادر؟ من هیچ وقت نمیگم کسی که چادری نیست حجاب نداره. حرف من اینه که این مانتوهای اندامی که الان مد شده نمیتونه حجاب کامل را همراه بیاره.

گفت: نه که چادری هامون خیلی باحجاب هستند؟!

گفتم: حرف من رو چادری و مانتویی بودن نیست. می تونی مانتو بپوشی ولی یه مانتویی که اندامت در اون نمایان نباشه و با یک مقنعه یا روسری بلندی هم سرت را بپوشانی. زنان چادری هم اگه قرار باشه فقط چادر را روی سرشون بکشند و هیچ چیز دیگه ای را رعایت نکنند حجاب کامل ندارند.

گفت: ای ول. این یکی حرفت را قبول دارم. خداییش حالم از بعضی از این چادری هایی که آرایش می کنند و چادرشون تو هوا پرواز می کنه به هم می خوره.

گفتم: پس معلومه از چادر بدت نمیاد. بلکه از نوع پوشش بعضی از چادری ها بدت میاد.

گفت: و نوع رفتار بعضی هاشون که حجاب دارند و فکر میکنند از دماغ فیل افتادند و ما مانتویی ها یه مشت بی عفّت جهنّمی هستیم.

گفتم: خود من به عنوان یک زن محجّبه چادری هیچ وقت همچین تصوری نسبت به بدحجاب ها نداشتم. هیچ کس نمی تونه بگه من نزد خدا مقرّب تر از فلانی هستم چون فقط خدا آگاه به درون ما انسانهاست. ولی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله از ما پیروانش خواسته که هم خُلقا و هم خَلقا مثل ایشان باشیم. یعنی همونطور که باطن و کردارمون در شأن یک مسلمان هست، ظاهرمون هم باید اسلامی باشه.

گفت: ولی خیلی از انسانهایی که ظاهری اسلامی دارند بعدا تو زرد از آب درمیان و آبروی هر چی مسلمونه می برند.

گفتم: مشکل شما اینه که اسلام را با عملکرد افرادش تعریف می کنید. ما نباید مثلا حجاب را با رفتار و کردار یک با حجاب یا بی حجاب تعریف کنیم. ما باید ببینیم خداوند متعال و ائمه اطهار چه سفارشی به ماکردند و به همون عمل کنیم. حالا یکی ظاهر اسلامی داره اما تو باطنش به هیچی مقیّد نیست. اون دیگه خودش مسؤول اعمالشه و یه روزی باید جواب پس بده.

گفت: باید روی این قضیه بیشتر فکر کنم.

امیر بازدید : 6 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

تو رو بخدا تورو به حضرت زهرا(سلام الله) کم خون به دل آقا کنید تا کی بی حیایی و تا کی بی غیرتی؟!

ازرشت در حد یه دستمال کاغذی شده؟ شدی عروسک خیمه شب بازی کی؟

وقتی تیپ تو اینه کی لذت می بره؟خودت یا چشمای حرام هوس بازا؟

جواب حضرت زهرا رو چی میدی وقتی از عفاف ازت بپرسه؟!

اگه تقصیر تو نیست پس مقصر کیه جامعه؟مدرسه؟دوستان وآشناها....

بسه بهانه های بنی اسرائیلی،قیمت خودتو بسنج

بخدا ارزون نیستی

امیر بازدید : 7 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

خواهر مسلمان با افتخار بگو: من یک محجبه ام؛

لطفا مرا مسخره کنید

همانگونه که:
نوح را مسخره کردند. (هود ۳۸)
موسی را مسخره کردند. (شعرا ۲۵)
پیامبر قوم عاد را مسخره کردند. (احقاف ۲۶)
و در یک کلمه مسخره شدن، تنها شکنجه ی مشترکی بود که همه ی پیامبران آن را تجربه کردند. (حجر ۱۱)
خداوند وعده داده است: از آنان روی گردان! ما شرّ مسخره کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد. (حجر ۹۵)

حضرت فاطمه زهرا جلوی نابینا هم حجابش را حفظ کرد!

پس:
من هم یک محجبه ام؛ الگویم فاطمه زهرا و امهات المومنین است؛ مرا مسخره کنید

امیر بازدید : 8 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 ما به زمان ظهور امام زمان (عج)  اين محبوب حقيقى انسانها نزديك شده ايم زيرا معرفت ها پيشرفت كرده است.

ان شاءالله همه اين توفيق را پيدا كنيم كه روزى در ركاب آن بزرگوار باشيم براى خدا تلاش و مجاهدت كنيم در مقابل چشم آن بزرگوار در راه خدا جانمان را از دست بدهيم و به فيض شهادت برسيم.

امام خامنه ای مد ظله العالی

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 55
  • بازدید امروز : 39
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 73
  • بازدید ماه : 116
  • بازدید سال : 122
  • بازدید کلی : 1,102