خدايا :
اگر يعقوب در فراق يوسفش نابينا شد ، تو برايش پيراهن يوسف را فرستادي .
اگر قوم بني اسرائيل دچار فراق شدند، اما بعد از چهل شبانه روز ناله و ندبه ، بالاخره موسيِ عمران را برايشان فرستادي .
اما هزار سال از غيبت مولاي ما مي گذرد ....
الهه من :
عاشقان آواره صحرا گشتند ، عابدان آيه « امن يجيب » ذکرشان شد ، افلاکيان سر به فلک گماردند ،ذاکران دعاي « اللهم کن لوليک » لقلقه زبانشان شد و ذکر« مهدي بيا » زمزمه لبانشان، زمينيان کمر همت بر ساختن مساجد و حسينيه ها به نام مولايشان کردند..... تا که شايد او بيايد.
بارالها:
خورشيد هستي بخش جز تاباندن نور خود هيچ خاصيتي ندارد ، مهتاب تابان جز روشن کردن شب تاريک و ظلمت کار ديگري ندارد ،
ابرهاي پر بار جزبا ريزش باران احساس راحتي ندارند.
گلهاي بهاري هيچ خواصي جز رساندن بوي خوش ندارند و بادها وزش نسيم کار آنهاست .
خدايا :
تو به خورشيد : بگو که وقت تابيدنش پرتوي از نور خورشيد مکه را براي ما بتاباند، به نسيم بگو : که وقت وزيدنش بويي از پيراهن يوسف زهراء سلام الله عليها بياورد.
خدايا :
به ماه بگو: که در مهتاب خود عکس صاحب خورشيد مکه را بيندازد .
به گلها بگو: فقط بويي از گل نرگس براي ما بياورد.
به ستاره ها : بگو که در آسمان راهي رل نشان دهند که خورشيد مکه در آن سمت است .
به درختان سرو قامت بگو : که رو به سمتي تعظيم کنند که يوسف فاطمه سلام الله عليها در آنجاست .
معبودم :
عاشورائيان با فرارسيدن محرم مست ساقي کربلا مي شوند ، اما ما مهدوي ها نه فقط با رسيدن نيمه شعبان بلکه هر جمعه که از راه مي رسد خود را اسير زلف يار مي بينيم .
خدايا :
در هر گوشه و کناري از ديار عاشقان انتظار ، صبح جمعه با زمزمه هاي « اين الحسن و اين الحسين » ، بدين طريق مرهمي بر زخم هاي کهنه خويش مي گذارند .... تا که شايد او بيايد .
خدايا :
گويند غروب جمعه دلگير ترين غروب است زيرا که مولاي ما باز هم بايد در پس پرده غيبت بماند.
در غروبهاي جمعه حتي نغمه آواز پرندگان هم نغمه دلتنگي است ، و آواي فرق سر مي دهند .
الهي :
تشنگان انتظار به هر نوعي شده مي خواهند خود را سيراب کنند، اما سيراب نمي شوند ، چونکه عطش منتظران فقط با « ظهور» رفع مي شود .
خدايا :
آن امام هُمام ، مهدي منتظر در انتظاري طولاني نشسته است .
ولي
ما خود دانيم سبب اين غيبت طولاني چيست ؟
اعمال بد ما شيعه است . ليکن از کرده خود پشيمان و شرمسار هستيم و همگي به حال اضطرار افتاده ايم .
يارب الحسين :
تو که شفاي بيماران حسيني را در تربت خاکش قرار دادي و شفاي ما منتظران را در بوي پيراهن يوسف زهراء سلام الله عليها قرار دادي .
اي مهربانترين :
تويي که آيه « امن يجيب » را مستجاب مي کني .
پس :
به حق عمه اش زينب کبري سلام الله عليها آن عزيز غائب از نظر را برسان الهی آمین اللهم عجل لولیک الفرج