loading...
قطره ای عبرت
امیر بازدید : 11 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)

 

اومد و بهم گفت : میشه ساعت 4صبح بیدارم کنی تا داروهامو بخورم ؟ ساعت 4 بیدارش کردم ، تشکر کرد وبلند شد از سنگر رفت بیرون بیست الی بیست وپنج دقیقه گذشت ، اما نیومد ... نگران شدم رفتم دنبالش ودیدم یک قبر کنده وتوش نماز شب می خونه و زار زار گریه می کنه بهش گفتم : مرد حسابی توکه منو نصف جون کردی می خواستی نماز شب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم ومیخوام داروهام رو بخورم ؟ برگشت وبهم گفت : خدا شاهده من مریضم ، چشم های من مریضه ، دلم مریضه من شانزده ساله چشام مریضه چون توی این شانزده سال امام زمان(عج) روندیدم دلم مریضه ، بعد از16 سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم گوشام مریضه ، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم.

(خاطره ای از زندگی شهید صاحب الزمانی)

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 55
  • بازدید امروز : 53
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 87
  • بازدید ماه : 130
  • بازدید سال : 136
  • بازدید کلی : 1,116